۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

زاغان

آنک شب ِ شبانه ی تاریخ پر گشود
آن جا نگاه کن
انبوه ِ بی کرانه ی اندوه!
اوه!

زاغان به روی دهکده، زاغان به روی شهر
زاغان به روی مزرعه، زاغان به روی باغ
زاغان به روی پنجره، زاغان به روی ماه
زاغان به روی آینه،
آه!

از تیره و تبار همان زاغ
کِش راند از سفینه ی خود نوح
اندوهِ بی کرانه و انبوه.

زاغان به روی برف
زاغان به روی حرف
زاغان به روی موسقی و شعر
زاغان به روی راه

زاغان به روی هرچه تو بینی
ار نور تا نگاه!

ء

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

مصطفی تاجزاده آزادتر شد


از نگاه یاران به یاران ندا می رسد
دوره ی رهایی رهایی فرا می رسد

این شب پریشان، پریشان سحر می شود
روز نو گل افشان، گل افشان به ما می رسد

این را بشنوید. خیلی خوب است

خیلی شادم

۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

کتابت

ء" بر همه چيز کتابت بُوَد

مگر بر آب

و اگر گذر کنی بر دريا,

از خون خويش

بر آب

کتابت کن

تا آن کز پی تو در آيد

داند که

عاشقان و

مستان و

سوختگان رفته اند."

«ابوالحسن خرقانی»ء