۱۳۹۵ اردیبهشت ۴, شنبه

سحرِ نی و مرکب


دو نویسنده در جهان برای من محبوب ترین هستند. کازانتزاکیس و هرابال. نوشته‌های هرکدام جهان و نگاه مرا تکان داده است و بیش از هرکسی با نوشته‌هایشان همذات پنداری کرده ام. 
تنهایی پر هیاهوی هرابال اولین کتابی بود که در زندگی متعمدانه آهسته می‌خواندم تا تمام نشود و آن حیرت و شوقم از آن پایان نگیرد. تنهایی پر هیاهو آن قدر خودِ من بود که باور نمی‌کردم. نه می‌توانستم تشخیص دهم که آیا این تخیلات نویسنده است یا حقیقت زندگی اوست نه ممکن بود این‌قدر دو ذهن در دو زمان و مکان ظاهرا نامرتبط به هم نزدیک باشند.
وقتی بعد از دو روز کتاب را با آهستگی تمام کردم دو سال تمام به سراغش نرفتم. هم از این رو که آن لذت در تکرار از من گرفته نشود، هم از آن رو که گمان می‌کردم شاید آن همذات پنداریِ غریب، ناشی از لحظه‌های آن روزهایم بوده باشد و باید آن را آزمون کنم.
دو سال بعد که دوباره کتاب را در دست گرفتم و یک نفس خواندم هیچ چیز تغییر نکرده بود.
بی شک ترجمه بی نقص پرویز دوایی و حفظ روحِ اثر در ترجمه نقش مهمی در این حس من داشت.

حالا مدتی است که پرویز دوایی دست به ترجمه دیگری از آثار هرابال زده است. دوایی این بار چند داستان کوتاه یا مقاله و داستان‌واره از مجموعه آثار هرابال را به انتخاب خود دستچین کرده و ترجمه ای کامل از آن‌ها به دست داده است. 
نی سحرآمیز و چند داستان دیگر نام مجموعه‌ای‌ست که پرویز دوایی کنار هم آورده و نشر آگه منتشر کرده است.  

به جای مقدمه هم متن کوتاهی از کوندرا در ابتدای کتاب آمده است. کوندرا در این نوشته با نام "نقش نویسنده" خاطره ای را نقل می‌کند که با روزنامه نگاری (چون خودش مخالف حکومت) دچار اختلاف نظر در باب هرابال شده بود. آن روزنامه نگار هرابال را به خاطر مکتوبات ظاهرا غیرسیاسی اش محکوم می‌کند و هم‌دست حکومت می‌خواند. کوندرا در مخالفت با او چند جمله می‌گوید که به گمان من برای معرفی اهمیت و جایگاه هرابال آغاز خوبی‌است.


کوندرا می‌نویسد:
"دوست روزنامه‌نگار ما در راه بازگشت به شهر به‌شدت به هرابال حمله می‌کرد که درحالی‌که رژیم همکاران او را ممنوع‌القلم کرده است، هرابال چطور به خودش اجازه می‌دهد که بدون حتی یک کلمه اعتراض، تلویحا با رژیم همکاری کند؟ این رفتار او واقعا شایان تحقیر است و هرابال در حکم همکار و همدست رژیم... .
 من با همان شدت خود او با حرف‌هایش مخالفت کردم و گفتم چقدر پرت‌و‌پلاست صحبت از همکاری هرابال با رژیم درحالی‌که روح آثار هرابال و طنز و فانتزی نهفته در آن، در تضاد مطلق با روحیات و طرز فکری است که در این زمان بر سرزمین ما سلطه دارد و می‌خواهد که [هر نوع طرز فکر دیگری را] خفه کند؟ دنیایی که بتوان آثار هرابال را در آن خواند، به‌کلی سوای دنیایی است که در آن نشود صدای او را شنید... یک اثر هرابال به‌تنهایی به آزادی روحی انسان‌ها به‌مراتب بیشتر خدمت و کمک می‌کند تا تمامی اعلامیه‌های اعتراض‌آمیز امثال ماها در مخالفت با رژیم!"


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر