محمد رضا سرشار در سایت رسمی اش نوشته ای منتشر کرده است در مورد استاد شجریان و اعتراضش به رسانه ی میلی .این را در جوابش نوشتم
آقای سرشار
سلام
فارق از اظهار نظر هایتان در زمینه ی موسیقی و جایگاه آقای شجریان و مهارت و جنس صدا ... که اهل موسیقی دانند ، خواستم چند مطلب خدمت حصرتعالی عرض نمایم:
درباره ی عدم اعتراض آقای شجریان به رژیم شاه که چند بار در متن به آن اشاره کردید عرض می کنم که آقای شجریان به همراه گروه های عارف و شیدا و به سرپرستی جناب ابتهاج پس از واقعه ی 17 شهریور به طور دسته جمعی استعفا نموده (1) و اعتراض خود را به این ترتیب اعلام نمودند.
از سوی دیگر با تشکیل کانون چاووش از سوی همین مجموعه به سرپرستی جناب ابتهاج اقدام به تلاش برای تولید موسیقی های انقلابی نمودند. که ادامه ی این سیر به تولید مجموعه ی کم نظیر چاووش انجامید که در دوران انقلاب و جنگ همواره زمزمه ی لبان مردم ما بوده است.
همین سرود "ایران ای سرای امید"(2) که این روز ها مورد سوء استفاده ی صدا و سیما قرار گرفته هم یادگار همان دوران است.
این عملکرد آقای شجریان و دوستانشان را که شما به کل منکر شده اید را قیاس کنید با عملکرد خودتان که کشته شدن هم وطنانتان در خیابان را نادیده می گیرید و برای تان اهمیت ندارد که جوانان و پیران این مملکت در زندان شکنجه می شوند یا بی جرم محبوسند.
گویی این مسایل برای شما نه بی اهمیت که قابل دفاع و مطلوب است.
تعهد خودتان به قدرت را قیاس کنید با آقای شجریان که نه در دوره ی شاه هنر خود را قربانی درباریان کرد و نه در دوره ی ما توانایی اش را فدای خوش آمد حاکمان نامشروع.
این ها را البته نه بیانیه ی شما مشخص خواهد کرد و نه جوابیه ی من. این ها را قبول خاطر مردم نشان خواهد داد در گذر زمان.
در جای جای نوشته تان جانبداری از صدا و سیما به چشم می خورد. رسانه ی به قول شما ملی که این روز ها سرشار از دروغ و دغل است و بی شرمانه به کتمان اعتراض مردم می پردازد.
چه بد رسانه ای است که به جفا خبر ایران را پنهان می کند و به ریا خبر از فلسطین و لبنان می دهد.
چه شرم آور است دفاع از رسانه ای که شبانه روز به کار تفرقه مشغول است؛ حق و باطل به هم می آمیزد و مردمان می فریبد.
و در آخر هم قیاس کنید که آقای شجریان خود را "خاک پای مردم ایران" می نامد و شما خودتان را "استاد محمد رضا سرشار" (3)
با درود
-----------------------------------------------
1. رجوع کنید به خاطرات محمد رضا لطفی درباره ی سایه در روزنامه ی شرق مورخ 7 تیر 85
2. در آلبوم سپیده یا چاووش شماره 6 با شعری از سایه آهنگ لطفی و صدای آقای شجریان
3. برگرفته عنوان سایت آقای سرشار
پ.ن. نوشته ی محمدرضا سرشار را اینجا بخوانید
آقای سرشار
سلام
فارق از اظهار نظر هایتان در زمینه ی موسیقی و جایگاه آقای شجریان و مهارت و جنس صدا ... که اهل موسیقی دانند ، خواستم چند مطلب خدمت حصرتعالی عرض نمایم:
درباره ی عدم اعتراض آقای شجریان به رژیم شاه که چند بار در متن به آن اشاره کردید عرض می کنم که آقای شجریان به همراه گروه های عارف و شیدا و به سرپرستی جناب ابتهاج پس از واقعه ی 17 شهریور به طور دسته جمعی استعفا نموده (1) و اعتراض خود را به این ترتیب اعلام نمودند.
از سوی دیگر با تشکیل کانون چاووش از سوی همین مجموعه به سرپرستی جناب ابتهاج اقدام به تلاش برای تولید موسیقی های انقلابی نمودند. که ادامه ی این سیر به تولید مجموعه ی کم نظیر چاووش انجامید که در دوران انقلاب و جنگ همواره زمزمه ی لبان مردم ما بوده است.
همین سرود "ایران ای سرای امید"(2) که این روز ها مورد سوء استفاده ی صدا و سیما قرار گرفته هم یادگار همان دوران است.
این عملکرد آقای شجریان و دوستانشان را که شما به کل منکر شده اید را قیاس کنید با عملکرد خودتان که کشته شدن هم وطنانتان در خیابان را نادیده می گیرید و برای تان اهمیت ندارد که جوانان و پیران این مملکت در زندان شکنجه می شوند یا بی جرم محبوسند.
گویی این مسایل برای شما نه بی اهمیت که قابل دفاع و مطلوب است.
تعهد خودتان به قدرت را قیاس کنید با آقای شجریان که نه در دوره ی شاه هنر خود را قربانی درباریان کرد و نه در دوره ی ما توانایی اش را فدای خوش آمد حاکمان نامشروع.
این ها را البته نه بیانیه ی شما مشخص خواهد کرد و نه جوابیه ی من. این ها را قبول خاطر مردم نشان خواهد داد در گذر زمان.
در جای جای نوشته تان جانبداری از صدا و سیما به چشم می خورد. رسانه ی به قول شما ملی که این روز ها سرشار از دروغ و دغل است و بی شرمانه به کتمان اعتراض مردم می پردازد.
چه بد رسانه ای است که به جفا خبر ایران را پنهان می کند و به ریا خبر از فلسطین و لبنان می دهد.
چه شرم آور است دفاع از رسانه ای که شبانه روز به کار تفرقه مشغول است؛ حق و باطل به هم می آمیزد و مردمان می فریبد.
و در آخر هم قیاس کنید که آقای شجریان خود را "خاک پای مردم ایران" می نامد و شما خودتان را "استاد محمد رضا سرشار" (3)
با درود
-----------------------------------------------
1. رجوع کنید به خاطرات محمد رضا لطفی درباره ی سایه در روزنامه ی شرق مورخ 7 تیر 85
2. در آلبوم سپیده یا چاووش شماره 6 با شعری از سایه آهنگ لطفی و صدای آقای شجریان
3. برگرفته عنوان سایت آقای سرشار
پ.ن. نوشته ی محمدرضا سرشار را اینجا بخوانید
سلام دوست عزیز خبر جدید:
پاسخحذفکتاب«تقلب بزرگ» و «شنبه پس از انتخابات» فردا وارد بازار ميشود
مقطع مورد بررسي در اين كتاب از 21 خرداد تا 11 تيرماه 88 است و با پاسخ ميرحسين موسوي به سوال خبرنگار مجله آمريكايي تايم يك روز قبل از رايگيري، آغاز ميشود
پایگاه اطلاع رسانی شمیم ادینه
http://shamimeadine.blogfa.com
اخرین اخبار تقلب سبز منتشر شد
http://taghallobesabz.blogfa.com
كدام هنر، كدام فرهنگ كدام انقلاب؟
http://www.kalemehnews.com/?784
من و دنیای من
http://tahereh82.blogfa.com
محمود دوست داریم؟؟
http://dolatyar110.blogfa.com/
سیب را باید خورد اما موز را باید دید
http://sibmoz.com
نوشته های نسل جوان
http://kachib.mihanblog.com
به همان متواضع! : باز هم و باز هم
پاسخحذفگر بدی گفت حسـودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
..
حمايت هاي چه كسي اين قشر و دريده كرده؟
پشمينه پوش تند خوي از عشق نشنيده ست بو
پاسخحذفاز مستي اش رمزي بگو تا ترك هشياري كند
چون من گداي بي نشان مشكل بود ياري چنان
سلطان كجا عيش نهان با رند بازاري كند
..
من مطلبي براشون تو كامنت گذاشتم ،عصباني اما متن حرفاي شما رو در بر داشت ،بعيد ميدونم خونده باشه! چون انديشه اي در كار نيست ، مسلمه كه اونها به اينكه مردم دوسشون داشته باشن و دلي نشكسته باشه و خدايي راضي باشه و تاريخ و آينده اي راست و پاك نظر بده فكر نميكنن ، بايد ولايت فقيه مطلقه! ازيشان جانبداري كنند!
.
.
سنگ بد گوهر اگر كاسه ي زرين بشكست
قيمت سنگ نيافزايد و زر كم نشود