۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

از گذشته ها - 1

گاهی وقت ها که به نوشته های گذشته ی خودم نگاه می کنم باورم نمی شود که این ها را من نوشته ام.
یا بعضی شعرهایی که برایم آشنا نیست را نمی دانم خودم گفته ام و یا از دیگری نوشته ام.
اگر بعضی را قید نکرده بودم که از خودم است هرگز به خاطرم خطور نمی کرد همچو خطی را من کتابت کرده باشم.
اگر در خاطرم بماند سعی می کنم "در ستایش نوشتن" بنویسم. از این که نوشتن یا به نوعی میراث مکتوب چه نعمتی است برای یک ملت، و گروه و در وجه دیگرش برای خود فرد.
فرهنگی که هنوز حتی برای قشر فرهیخته ی ما هم نهادینه نشده است.
و در ذیل آن مطلب "درستایش نوشتن" در باره ی روزنوشت ها هم خواهم گفت و اهمیتش
من در آینده ی نچندان دور این روزنویس کردن را جا خواهم انداخت و شما نتیجه ی آن را خواهید دید. توکل به خدا

از اصل مطلب دور افتادم. می خواهم بعضی از آن نوشته ها را که برایم همین حالا هم جذابیتی دارند و مرور زمان برای شخص خودم بی معنی و بی جایگاهشان نکرده را این جا منتشر کنم و گاهی تلقی امروزم از همان مطلب را حاشیه بیاورم.
نوشته است:

سرنگون باد دروغگو.
واژگون باد پایگاه کفر با نام اسلام
درود بر امام.

هجده تیر 1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر