۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

هر شکستی قصه ای دارد...

صورت نقل و خبر دارد. ولي بر تن

تيغ زهر آغشته پوشد، نيشتر پيچد

رشته ي رنج است و جا دارد اگر دردش

بيشتر در زخمهاي ريش تر پيچد

و از اينجا باز

پرتويي ديگر به روي شاتقي مي تافت

حال و قالش باز ديگر بار

آب وتاب جزم و جد مي يافت

" آري، آري ،گفته ام، اينجا

ماجراها گونه گون و رنگ وارنگ است.

راه ها بن بست

عرصه ها تنگ است.

هرشكستي قصه اي دارد صدايي نيز

و هميشه سنگهاي آسمان ها را

با سبو هاي زمين جنگ است.

هر شکستی قصه ای دارد صدایی نیز هم

زیر این گنبد صدا ها بیشتر پیچد

این صداها گرچه می گویند

چون کمندی می شود بی رحم و کافر کیش

تا به کیفر بیش تر بر گردن آن کو

بیش تر بی رحم و کافر کیش پیچد.

لیک می بینی به چشم خویش

غالبا بر گردن آن ناتوان تر کو

بیشتر درویش تر پیچد.

گفته ام، آري و مي گويم

اين دگر نقل و حكايت نيست.

و بگويم نيز و خواهم گفت

حسب حال است اين، شكايت نيست.

هر حكايت دارد آغازي و انجامي

جز حديث رنج انسان، غربت انسان

آه ! گويي هرگز اين غمگين حكايت را

هر چه ها باشد، نهايت نيست."


مهدی اخوان ثالث

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر