۱۳۹۳ اسفند ۱۵, جمعه

قال: إنه كما ذكرت، ولكنه كَثِير الدعابة

 سخنان عباس بن عبدالمطلب به علی ابن ابی‌طالب در روز شورا
فقال العباس لم أدفعك إلى شي‏ء إلا رجعت إلي مستأخرا بما أكره أشرت عليك عند مرض رسول الله ص أن تسأله عن هذا الأمر فيمن هو فأبيت و أشرت عليك عند وفاته أن تعاجل البيعة فأبيت و قد أشرت عليك حين سماك عمر في الشورى اليوم أن ترفع نفسك عنها و لا تدخل معهم فيها فأبيت. 
فاحفظ عني واحدة كلما عرض عليك القوم الأمر فقل لا إلا أن يولوك و اعلم أن هؤلاء لا يبرحون يدفعونك عن هذا الأمر حتى يقوم لك به غيرك و ايم الله لا تناله إلا بشر لا ينفع معه خير [1],[2]
عباس گفت: در هر موردى كه به تو پيشنهاد كردم نپذيرفتى و سرانجام با خبر ناخوشايند پيش من برگشتى. هنگام بيمارى پيامبر (ص) گفتم از ايشان بپرس خلافت از آن كيست نپذيرفتى و هنگام مرگ آن حضرت گفتم در كار بيعت گرفتن از مردم شتاب كن و نكردى. امروز هم كه عمر نام تو را از اعضاى شورى قرار داد گفتم برترى نشان ده و در آن شركت مكن، باز هم نپذيرفتى. 
اكنون يك چيز به تو مى‌گويم، بشنو و عمل كن و آن اين است كه هر كارى را به تو پيشنهاد كردند مپذير مگر آنكه تو را خليفه كنند و اين را هم بدان كه اين قوم همواره تو را از اين كار بر كنار مى زنند تا ديگرى عهده دار آن باشد و به خدا سوگند فقط با شرى به خلافت مى رسى كه هيچ خيرى با آن سود نخواهد داشت.

[1]: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد اول - خطبه شقشقیه - داستان شورا
[2]: تاریخ طبری جلد پنجم - حوادث سال بیست و سوم - قصه شورا

پ.ن. شرح نهج البلاغه می‌خواندم به این قسمت برخوردم. به نظرم جالب آمد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر