۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه
در باب اهمیت قاعده ی زرین

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سهشنبه
در باب ادب، تربیت و رابطه آن با اخلاق
۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه
این سرزمین من چه بی دریغ بود
با سرزمین من؟
آن کس که سوگوار کـــرد خاک مـــرا
آیا شکست
در رفت و آمد حمل این همه تاراج؟
بر شانههای ذوالاکتاف پهن کـــرد
و باغها میان عطش سوخت
و از شانهها طناب گذر کـــرد
این سرزمین من چه بیدریغ بـــود
من در کجای جهان ایستادهام
با باری ز فریادهای خفته و خونین
ای سرزمین من !
من در کجای جهان ایستادهام؟


۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه
پریشان گویی در دستگاه شور درآمد دوم

هر شکستی قصه ای دارد...
صورت نقل و خبر دارد. ولي بر تن
تيغ زهر آغشته پوشد، نيشتر پيچد
رشته ي رنج است و جا دارد اگر دردش
بيشتر در زخمهاي ريش تر پيچد
و از اينجا باز
پرتويي ديگر به روي شاتقي مي تافت
حال و قالش باز ديگر بار
آب وتاب جزم و جد مي يافت
" آري، آري ،گفته ام، اينجا
ماجراها گونه گون و رنگ وارنگ است.
راه ها بن بست
عرصه ها تنگ است.
هرشكستي قصه اي دارد صدايي نيز
و هميشه سنگهاي آسمان ها را
با سبو هاي زمين جنگ است.
هر شکستی قصه ای دارد صدایی نیز هم
زیر این گنبد صدا ها بیشتر پیچد
این صداها گرچه می گویند
چون کمندی می شود بی رحم و کافر کیش
تا به کیفر بیش تر بر گردن آن کو
بیش تر بی رحم و کافر کیش پیچد.
لیک می بینی به چشم خویش
غالبا بر گردن آن ناتوان تر کو
بیشتر درویش تر پیچد.
گفته ام، آري و مي گويم
اين دگر نقل و حكايت نيست.
و بگويم نيز و خواهم گفت
حسب حال است اين، شكايت نيست.
هر حكايت دارد آغازي و انجامي
جز حديث رنج انسان، غربت انسان
آه ! گويي هرگز اين غمگين حكايت را
هر چه ها باشد، نهايت نيست."

۱۳۹۰ بهمن ۶, پنجشنبه
پاسخ
