۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

زبان ِ شعر در نثر صوفیه


ای دهر ِ دهّار! کجاست شهقۀ شبلی؟
کجاست زعقۀ حُصری؟

ای عصر ِعالم! کجاسـت تـرنّم ابوالحسـن نـوری؟
کجاست آوه ابوحمزۀ صوفی؟

ای ظلّ ِ سماوات! کجاست دور سـمنون و عشـق ذوالنـون و تـأوّه سـمنون و فریـاد بهلول؟

ای فرش ِ زمـين! کجاسـت تمکـين جنیـد و سـماع رویـم؟

ای زلال ِ اخضـر! کجاسـت نغمـات سـبوحی و تصفیق ابوعمرو زجاجی و رقص ابوالحسين سيروانی؟

ای ضیاء ِ خورشید! کجاست دم ِ کتانی و شور نصـرآبادی؟

ای برج ِ کیوان! کجاست سلطنت ِ توحید ابویزید ِ بسطامی؟

ای هلال ِ آسمان! کجاست آشـوب ِ واسـطی و ظرافـت ِ یوسف حسين رازی؟

ای قطرات ِ مزن هوا! کجاست زفرات ابومزاحم شيرازی؟
کجاست رنگ ِ تلوین ِجعفر حذا؟

ای رنگ ِ زُحل! ای شرم ِ زهره! ای حرف ِ خِرَد! کجاست خون افشاندن ِحسين منصور در "أناالحق"؟
کجاست خرامیدن آن عالم غریب با قید عجیب در مقتلگاه میان دوستان و دشمنان؟

ای زمان و مکان! تو چـرا بی جمال شیخ ابوعبداللّه خفیف می‌باشی؟

صد هزار روان مقدس در قربانگاه عشق فدای آن نوادر عصر تجلـی و سیاح بیابان تدلى و مرغ وکر "سدرة المنتهی"، و بلبل شاخ طـوبی، احمـد هاشـمی- صـلوات اللّـه علیـه- بـاد.

جمله کشتگان ِمشهد محبت آن مهتراند، از "انّکَ میّتٌ و انهم میّتون" حرف آن دفتراند.
هـلال جمـال از آسـمان وصال او یابند و بر روی جهان آرای او تشنگان محبت باران وصلت خواهند.

----------------------------
پ.ن. شعر ِ مطلق است بی هیچ کم و کاستی

پ.ن.۲ از شرح شطحیات شیخ روزبهان بقلی که نخستین بار اسمش را و قسمت کوتاهی از همین عبارات را در کتاب موسیقی ِ شعرِ استاد خواندم.
پ.ن.۳ تکان می دهد. می تکاند آدمی را

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر